مرا به هدایت مدام مفتخر فرما!

ساخت وبلاگ
تشابه قدرت و قیمت در چسبندگی آن است. نه قیمت پایین می آید و نه برخی حاضر می شوند از صندلی قدرت پایین بیایند. برای اولی توجیه خرید قبل را خلق کرده اند و برای دومی به تکلیف و خدمت، تغییر نام داده اند تا به چسبندگی صندلی، وجاهت هم بدهند. البته آورده ی هر دو، از یک جنس است؛ سرمایه دنیایی. آن هم نه سرمایه ای که زایا باشد و در خدمتِ جامعه یا فعال باشد در حوزه فقر زدایی. چشمه سانی داشته باشد برای رفع عطش از لب های تبخال زده، نه، آن قیمت و قدرت همه چیز را در خدمت خود می خواهد و برای به زیر بار کشیدن همه هم تلاش می کند. در باره قیمت ها همه تجربه کرده ایم که به جد، افزایش طلب است. بالا را چنان دوست دارد که به پایین نگاه هم نمی کند. قیمت جهانی بالا برود بالا می رود. در جهان هم قیمت ها پایین بیاید باز اینجا همچنان سقف را دوست دارد و بندِ انگشتی هم پایین نمی آید. اهل فنی می گفت اختیارداران قیمت، گاهی به توجیه گران شدن مواد اولیه در جا قیمت را چند ده درصد بالا می برند و دیگر پایین آمدن قیمت جهانی را ملاک پایین آوردن قیمت نمی دانند. تازه تورم در کشورهای تولید کننده مواد اولیه از 2و 3 در صد بیشتر نیست و گرانی احتمالی هم در همین میزان است اما اینجا یک صفر ناقابل می گذارند سمت راست عدد تا بشود ده برابر! هیچ کجای جهان این همه افزایش قیمت ندارد که" قیمت دوستان" ما ادعا می کنند. چنین باشد همه چیز از هم می پاشد. بنده خدایی که سری در حساب داشت می گفت در جهان، ترازوی دلار و طلا برقرار است. وقتی طلا بالا می رود معنایش این است که دلار قدرتش کاسته شده است. وقتی قیمت طلا پایین می آید معنایش این است که دلار قدرت خریدش بهبود یافته است. این معادله برقرار است اما اینجا قیمت ها با بالارفتن هرکدام بالا می مرا به هدایت مدام مفتخر فرما!...ادامه مطلب
ما را در سایت مرا به هدایت مدام مفتخر فرما! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : azad313 بازدید : 4 تاريخ : پنجشنبه 27 ارديبهشت 1403 ساعت: 20:41

آدم ها به حمایت نیاز دارند حتی آدم های بزرگ. حتی آدم های بزرگ که خود در حمایت از دیگران بلند آوازه اند. همه به تجربه این نیاز را احساس کرده ایم حتی همان آدم هایی از ما که از بس قُد اند حاضر نیستند به زبان بیاورند. به واقع تمام آدم های این دنیا نیاز به حامی دارند. حامی یعنی کسی که حمایت کند از آدم ها وقتی میان مشکلات کمرشان خم شد . یکی باشد که زیر بغل شان را بگیرد و به ایشان انگیزه بدهد برای ادامه دادنِ راه. وقتی که میان بازی روزگار ناگهان زمین خورد ، یکی باشد که دستش را بگیرد و بلندش کند. خاک نشسته بر لباس اش را بتکاند و امید بدهد. آدم هایی نیاز است که وقتی افراد میان تنهایی خودشان به سمت افسرده شدن می روند، با یک لبخند، یک پیام یا زنگ زدن حالشان را خوب کند. این افراد "حامی" اند. به همه کسانی که نگاهی گرم و دستی گیرا دارند و خیلی چیز هایی در ذهن آدمی می اید می گویند حامی. حامی باید باشد در زندگی تک تک ما آدم ها تا بتوانیم به زندگی کردن ادامه بدهیم. نیاز داریم به کسی که درست جایی که فکرشم نمی کنیم بیاید و دستمان را بگیرد. البته خود ما هم باید برای دیگران در جایگاهی چنین قرار بگیریم. این یعنی ما آدم ها نسبت به هم مسئولیم. همین مسئولیت متقابل است که گره ها را باز می کند. بدانیم و باور کنیم حامی هم قرار نیست از کرات دیگر بیاید. خودما هایم با این عنوان. گاهی وقتا حامی می شود پدر زمانی مادر و گاهی فرزند خانواده ، گاهی عشق ، گاهی رفیق ، فقط داشتن حامی واقعی مهم است . آنان که از این نعمت برخوردارند قدرش را بدانند. آنان که ندارند، بگردند و پیدا کنند که وجود یک حامی واقعی از پشتیبان برای کنکور و سیستم های رایانه ای مهمتر است. حامی، زندگی را آسان و سازگار می کند. ما هم بکوشیم تسهیل گ مرا به هدایت مدام مفتخر فرما!...ادامه مطلب
ما را در سایت مرا به هدایت مدام مفتخر فرما! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : azad313 بازدید : 4 تاريخ : پنجشنبه 27 ارديبهشت 1403 ساعت: 20:41

عدالت یک مفهوم انتزاعی نیست بلکه جانمایه توحیدی و واقعی دارد. کسانی در باور و التزام عملی به عدالت پایبند اند که به فهم کمال یافته از توحید رسیده باشند. کسانی که همه امور را در نظامی باورداشته باشند که قادر حکیم و عادلِ علیم بر آن حکم می راند. باوری چنین دل را چنان طهارتی می بخشد که دست به سمت هیچ آلودگی و ظلمی دراز نشود. جامعه ای که با این نگاه و افراد ساختار یابد، عدالت چون چتری فراگیر، بر سر همگان سایه خواهد افکند. از دیگر سو، ظلم، مجال وجود نخواهد یافت تا حتی حق یک نفر را ناحق کند. شعارِ راهبردیِ "عدالت برای همه و ظلم برای هیچ کس" در جامعه ای تحقق می یابد که امام رضا(ع) آن را معماری می فرمایند. اینجا هم نگاه به راس هرم جامعه یعنی رهبر است. او که نماد تمام عدالت باشد، تمامِ مردم هم به عدالت گرایشی ستوده خواهند داشت چه امام علی (ع) به این مهم چنین تصریح می فرمایند که" شباهت مردم به اميران و حكمفرمايانشان بيشتر است از شباهت به پدرانشان!". حاکمان که عدالت رفتار باشند ، جامعه هم چنین خواهد شد. اما اگر به گفتار اهل عدل باشند اما رفتار شان صدق گفتار شان را امضا نکند، مردم هم به دوگانه ای چنین میل خواهند کرد. حرف حق و عدل خواهند زد اما عمل شان رسیدن به منفعت شخصی خواهد بود ولو از راه باطل و ستم در حق دیگران. امام رضا(ع) نیز عدالت حاکمان را بایستگیی شایستگی ساز و شایسته پرور می دانند که با نظام سازی به زندگی مردم نظمی مومنانه و نسقی حق گرا می دهد. ایشان می‌فرمایند:" اگر عدل و احسان در جامعه باشد دوام نعمت الهی هم در آن جامعه وجود خواهد داشت." این هم نیازمند نظام سازی برای عدالت اجتماعی است. محتاج تربیتِ مردمان به اقتناع به حق وادبار نسبت به باطل است. این هم باز به تراز تنظیمی حاکم مرا به هدایت مدام مفتخر فرما!...ادامه مطلب
ما را در سایت مرا به هدایت مدام مفتخر فرما! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : azad313 بازدید : 3 تاريخ : پنجشنبه 27 ارديبهشت 1403 ساعت: 20:41

معلم و استاد علاوه بر آموزش باید شاگرد و نو آموز را حتی دانشجو را پرورش هم بدهند. آموزش و پرورش و حتی پرورش و آموزش خاص دوران دبستان و دبیرستان نیست. مسئله نخست همه فضاهای آموزشی است. به فرموده استاد صفائی حائری، ❞ استاد بايد ملاک‌ها را براى محصل مشخص كند و برايش توضيح بدهد كه داده‌ها ملاک نيست و سودها هم ملاک نيست. داده‌ها از خداست و سودها از سرمايه‌ها. نه مقدار سرمايه مهم است و نه مقدار سود، بلكه نسبت سود به سرمايه مهم است. " استاد این مسئله را با مثالی ملموس سازی می کنند؛" ده تا آجرى را كه يك پير زن با كم كردن غذاى خود به مسجدى کمک كرده است نمى‌توان با ده ميليون تومان کمک تاجرى مقايسه كرد؛ چون تاجر از غذايش كم نشده و نسبت به سرمايه‌اش كارى نكرده است. " این را زمان دفاع مقدس هم می دیدیم. برای خود رزمندگان هم قوطی خالی کمپوت فلان بچه یتیم که با یک نامه فرستاده بود که به خاطر نداری این قوطی را شسته تا رزمنده در آن آب بخورد بسیار ارجمند بود. چند تخم مرغ پیرزن روستایی بیش از فلان مبلغ فلان تاجر به دل می نشست که کسر اندکی از مال خود را اهدا می کرد. بله،" مهم مبلغ سرمايه‌اش و يا مبلغ كمكش نيست؛ كه سرمايه از ديگرى است و کمک هم مربوط به سرمايه است. آنچه براى اوست مقدار كوششى است كه بر روى سرمايه دارد." کوشش آن کودک و آن پیرزن چندین و چند برابر آن تاجر و کارخانه دار بود لذا اهمیت بیشتری داشت. استاد در صفحه 65 کتاب "استاد و دروس/ روش آموزش" بحث را چنین کامل می کنند که،" اگر اين ملاک‌ها روشن شود ديگر درس‌ها و علوم بت شاگرد نمى‌شود و مِراء و رياء بوجود نمى‌آورد كه هر چقدر بيشتر بيابد بيشتر بايد بكوشد در حالى كه نه به يافته‌هايش نگاه مى‌كنند و نه به كوشش‌هايش، بلكه به نسبت اين دو با هم مرا به هدایت مدام مفتخر فرما!...ادامه مطلب
ما را در سایت مرا به هدایت مدام مفتخر فرما! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : azad313 بازدید : 4 تاريخ : سه شنبه 18 ارديبهشت 1403 ساعت: 13:27

از جوش هم محکم تر است این چسبی که قیمت ها دارد. این را امروزه می توان فهمید که قیمت دلار کانال عوض کرده و کاهشی شده است، اما قیمت ها که با آن بالارفته بود سرِ پایین آمدن ندارد. واقعا عجب چسب قدرتمندی دارد قیمت ها. اگر می شد از این چسب برای خودرو ها هم استفاده کرد، بزرگ ترین تصادفات هم نمی توانست آن را از هم بپاشد. به گمان من فقط یک رقیب دارد این چسب قیمت ها. فقط چسب قدرت است که با چسب قیمت می تواند رقابت کند. به صندلی که می چسبند بعضی ها دیگر بلندشدنی نیستند، اصلا از جنس صندلی می شوند انگار. توجیهات خاص خود را دارند هرکدامشان و آن را دلیل انگاری هم می کنند تا وجدان احوال حالشان را نپرسد. بپرسد هم «ناپرسیده» می انگارند و جواب هم نمی دهند. مهم آورده است که آدمی را در طبقه دیگر می نشاند. جز این هیچ چیز مهم نیست! مهم سرمایه است؛ سرمایه دنیایی. آن هم نه سرمایه ای که زایا باشد و در خدمت جامعه، فعال باشد در حوزه فقرزدایی، چشمه سانی داشته باشد برای رفع عطش از لب های تبخال زده، نه، آن قیمت و قدرت همه چیز را در خدمت خود می خواهد و برای به زیر بارکشیدن همه هم تلاش می کند.  درباره قیمت ها همه تجربه کرده ایم که به جد، افزایش طلب است. بالا را چنان دوست دارد که به پایین نگاه هم نمی کند. قیمت جهانی بالا برود بالا می رود. در جهان هم قیمت ها پایین بیاید باز اینجا همچنان سقف را دوست دارد و بند انگشتی هم پایین نمی آید. اهل فنی می گفت اختیارداران قیمت، گاهی به توجیه گران شدن مواد اولیه در جهان قیمت را چند ده درصد بالا می برند و دیگر پایین آمدن قیمت جهانی را ملاک پایین آوردن قیمت نمی دانند. تازه تورم در کشورهای تولیدکننده مواد اولیه از 2و 3در صد بیشتر نیست و گرانی احتمالی هم در همین میزان است اما مرا به هدایت مدام مفتخر فرما!...ادامه مطلب
ما را در سایت مرا به هدایت مدام مفتخر فرما! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : azad313 بازدید : 5 تاريخ : سه شنبه 18 ارديبهشت 1403 ساعت: 13:27

دلش انگار پُر است. پُرِ پُر. حرف که می‌زند دلیلش روشن می‌شود؛ احساسِ خالی بودنِ پُشتش در امروزی که از فردایش بیشتر می‌ترسد. راننده محترمِ اسنپ، قبل از آن که من واردِ خودرویش شوم، حرف‌هایش را بیرون می‌فرستد، حرف‌هایی که گاه احساس می‌کنم خالی‌تر از پُشت و پناهی است که احساس می‌کند. نپرسیده می‌گوید که مهندس برق است. بازنشسته شده است و حالا بیست و هشت میلیون حقوق می‌گیرد اما زندگیش سامانی که می‌خواهدندارد. به خود حق می‌دهد که کلماتش از هر چه امید و آرزوست خالی باشد. می‌گوید چند دهه کار کرده است و باز هم در بازنشستگی باید بیشتر کارکند تا چرخِ زندگیش بچرخد. حرف‌های او و غبار برانگیخته‌ای که همیشه پیش چشم می‌بیند، مرا به یاد یکی از مسئولان انداخت. وقتی که چند نفری از شرایط سخت زندگی مردم گفتیم و نوع نگاهِ آحاد جامعه را به امروز و فردا برایش شرح دادیم، به تندی گفت شما دچار "خطای ادراکی" شده‌اید، همان چیزی که دشمن طراحی کرده است. صلاح دیدیم تا ما را در شمارِ دشمنان دسته بندی نکرده، سخن را به پایان ببریم. چنین هم کردیم اما از آن جلسه که پا به خیابان گذاشتیم، شرایط بازار و قدرت خرید مردم را که رصد کردیم با خود گفتیم آن مسئول محترم بیش از ما دچار خطای ادراکی و سفید پنداری اوضاع شده است. ما خبرنگاریم، عادت کرده‌ایم به چشم خود ببینیم. با واقعیات مواجه شویم و با متر و معیارِ عینی همه چیز را اندازه بگیریم. با صداقت هم نه شنیده‌ها یا مجازی خوانده‌ها که واقعیت‌های کفِ جامعه را به قلم می‌آوریم تا کلمات پیغام شوند برای مسئولان که بیش از همیشه توجه و نگاه‌شان به مردم باشد. این آقای مهندس که بیش از دوو نیم برابر یک کارمند و کارگر حقوق می‌گرفت و فرصت کار با خودرو را هم داشت، به خود حق می‌داد بنالد. مرا به هدایت مدام مفتخر فرما!...ادامه مطلب
ما را در سایت مرا به هدایت مدام مفتخر فرما! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : azad313 بازدید : 5 تاريخ : سه شنبه 18 ارديبهشت 1403 ساعت: 13:27

بعد از حمله موشکی به کنسولگری ایران در دمشق و شهادت عزیزان‌مان، موجِ تهاجم تازه رسانه‌ای- روانی بنگاه‌های خبری و اکانت‌های صهیونیستی در فضای مجازی، آغاز شده است. زومِ کلمات بر تحریکِ ما و کشاندن‌مان به معرکه‌ای است که صدر تا ذیلش را خود در اختیار دارند. می‌کوشند تا با ادبیات توامامن تحریک و تحقیر ما را برآشوبند تا به جای صبر راهبردی، راه به میدان تله‌گذاری شده آنان باز کنیم. ما اما خوب می‌دانیم که عزت و عقلانیت اگرچه کامل‌کننده همدیگرند اما گاه در عرصه میدان، دچار «تزاحم» می‌شوند. مثل همین ماجرا.عزت می‌گوید هنوز غبارِ انفجار موشک‌هایش به زمین ننشسته باید غبار انفجار موشک‌های ما از خانه او برخیزد. عقلانیت اما حُکمش این است که باید محاسبه کنیم. سود و زیان تصمیم را بسنجیم. مباد که برای ما سفره مین‌گذاری شده پهن کرده باشد. داده‌های خبری در ماجرای حاضر اما نظر عقلانیت را صحه می‌گذارد.می‌دانیم و می‌خوانیم که صهیونیست‌ها برای جمع کردن ماجرا، اقدام به پهن و گسترده کردن سفره جنگ می‌کنند. می‌دانیم که آماده‌باش صد در صد داده‌اند. می‌دانیم قدرت‌های باطل دنیا پُشتِ این باطل ایستاده‌اند تا حق موفق نشود. در شرایطی چنین چه باید کرد؟ آیا باید از حق انتقام گذشت و سر خود را پایین انداخت و گذشت؟ باید به فرداهای دور و غرورکش حواله داد؟ باید به آه و نفرین برگزارکرد؟نه، عقلانیت این را نمی‌پذیرد. ضربه را ده چندان باید پاسخ داد. پشیمان‌کننده و نابودگر هم باید پاسخ داد. اما آیا امروز یا فردا؟ عقل می‌گوید تجربه عملیاتِ «یومِ کیپور» بهترین گزینه است. «حمله‌ای که در آخرین ساعات یوم‌کیپور مقدس‌ترین روز در یهودیت، آغاز شد. و یهودیان در آن روزه‌دار هستند.» یعنی غافلگیری مطلق صهیونیست‌ها.به ادامه ماجرا و دخا مرا به هدایت مدام مفتخر فرما!...ادامه مطلب
ما را در سایت مرا به هدایت مدام مفتخر فرما! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : azad313 بازدید : 11 تاريخ : دوشنبه 27 فروردين 1403 ساعت: 18:58

" صولت مرتضوی وزیر کار در مورد زمان اعمال افزایش حقوق بازنشستگان تامین اجتماعی گفت: طبق آنچه قانون تصویب کرده است باید در فروردین ماه افزایش حقوق بازنشستگان اعمال شود و کام بازنشستگان عزیزمان هم ان‌شا‌الله شیرین شود." این خبری است که 8 فروردین روی خروجی خبرگزاری ها قرار گرفت. آن هم با تیترِ" خبر فوریِ وزیر کار برای بازنشستگان / زمانِ افزایش حقوق اعلام شد! بسیاری از بازنشستگان با اعتماد به قول جناب وزیر، برنامه های خود را براساس حوقوق افزایش یافته تنظیم کردند. آنچه-اما- دریافت کردند همانی بود که در اسفند سال پیش به حساب شان واریز شده بود. نمی دانم جناب وزیر از فرایند تعیین حقوق و مستمری بازنشستگان تامین اجتماعی- که زیرمجموعه مدیریتی خود اوست- خبر ندارد یا دانسته چنین وعده ای را داده است. در هر دو صورت او دچار خطایی فاحش و آسیب رساندن به روح و روان موسفید کرده های عرصه سازندگی کشور شده است. جبرانِ این رفتار نازیبا، تسریع در تعیین تکلیف افزایش حقوق و مستمری بازنشستگان تامین اجتماعی است. امید واریم برای ماهِ بعد-لااقل- این جمعیت بزرگ به حق خود برسند. آن هم در ترازی که روسای محترم جمهور و مجلس، پیشتر ها در تبلیغات انتخاباتی، وعده اش را می دادند. جوری که پدربزرگ ها و مادر بزرگ ها در برابر عروس و داماد و نوه خجالت نکشند. به گونه ای که در یخچال هاشان جز آبِ سر، چیز دیگری هم باشد و دل شان نلرزد که الان عروس و داماد در یخچال را باز می کنند! این گروه اجتماعی هیچ ادعایی ندارند. هزار دعا هم می کنند که جناب رئیسی و جناب قالیباف همان هایی را که در کلیپ های تبلیغاتی از آنان به یادگار مانده است را "علی الارض" اجرایی کنند. امید واریم آنچه کارگران به عنوان خاطره ای نا خوش از وزیر محترم کار برا مرا به هدایت مدام مفتخر فرما!...ادامه مطلب
ما را در سایت مرا به هدایت مدام مفتخر فرما! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : azad313 بازدید : 14 تاريخ : دوشنبه 27 فروردين 1403 ساعت: 18:58

تلخ کامیم از آنچه در دیار مظلوم سیستان و بلوچستان می گذرد. خون به دل ما می شود به هر قطره خونی که آنجا بر زمین می ریزد. در این میان دو موضوع است که زخم های بر دل نشسته را نمک سود می کند. اول سخنان آنان که در وی آی پی زندگی می کنند و ادای مصلحان را در می آورند. می گویند دوطرف بنشینید و با هم گفت و گو کنید! یعنی یک طرف نظام بنشیند و یک طرف تروریست ها! نمی فهمند این ها که در هیچ کجای دنیا، کسی با تروریست مذاکره نمی کند. همان طور که او حرفش از جنس گلوله است جز این زبان بین المللی هم نمی فهمد. زده است حرف اش را پس باید جوابش را هم بشنود به همان "بیانِ سربی" که ادا کرده است. در هیچ جای جهان جز به این قاعده با تروریست جماعت رفتار نمی کنند. این را برای آنانی حرف به حرف می نویسم که صلحِ کل پندارانه از گفت و گو با این جماعت وحشی می گویند. اما حرف اصلی را با مسئولانِ خودمان باید گفت. به آنان که متولی مستقیم ماجرایند اما به تسلیت گفتنی بسنده می کنند انگار. با اینان سخن به فریاد هم باید گفت. خشم را هم باید جای بغض نشاند برای بیان این گفتنی که اگر جان فرزندان ملت برای تان ارزش دارد – که حتما باید چنین باشد-، جلوی این ایلغار را بگیرید. این همه خون حجامتِ تن نیست که به این سادگی بپذیریم. حتی تنِ وطن. چرا تجهیزاتِ مرزبانان به روز نمی شود؟ چطور یگان های ضد شورش از به روز ترین انواع تجهیزات برخورداند- که باید باشند- اما مرزبانان ما به همان عهد سابق باید در برابر تروریست هایی بایستند که از مرگ افزارهای به روز شده استفاده می کنند؟ اینان که هر روز خبر شهادت شان می آید فرزندان ایران اند. قهرمان آرزو های خانواده ای هستند. مادران برای شان هزار آرزو دارند. می خواهند گُل بر سرشان ببارند اما این گل ها مرا به هدایت مدام مفتخر فرما!...ادامه مطلب
ما را در سایت مرا به هدایت مدام مفتخر فرما! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : azad313 بازدید : 13 تاريخ : دوشنبه 27 فروردين 1403 ساعت: 18:58

ما به جریانِ "ایمان" در زیستِ خود نیازمندیم، زیست تمام ساحتی مومنانه. حکمرانی مومنانه و حکم پذیری مومنانه. اخلاق مومنانه، رسانه نگاری مومنانه، حریم داری مومنانه و حرمت گذاری مومنانه. این هم نسبیت بردار نیست که چون به دایره "خودی" ها بربخورد، واجب الرعایه باشد و در مواجهه با کسانی که "ما" نمی پسندیم، به وجوب رعایت نکردن آن حکم دهیم. متاسفانه از قلم و زبانِ برخی ها در باره غیر هم اندیشانشان جز "شر" نمی زاید و هرچه خیر است را می پوشانند. دروغ تولید و تکثیر می کنند و چند دست می چرخانند و در دست چندم به دروغ خود ساخته استناد و آن را سندانگاری می کنند. می پندارند که در، همیشه بر همین پاشنه خواهد چرخید و قلم همواره در کف آنان خواهد بود. اما تا این پندار ترک برمی دارد، داعیه دار حریم بانی و حرمت داری می شوند! اینان را باید به گفته ها و نوشته ها و بافته های گذشته خودشان ارجاع داد تا ببینند چقدر تهی از اخلاق گفته و نوشته و ساخته اند. چقدرایمان از مسلم غریب تر مانده است در رفتارشان. کوچه های ذهنشان از کوفه هم تهی تر از مداراست چه رسد به مروت که انگار در مزرعه فکرشان، بذرش، همان اول خوراک ملخ ها شده است. بدانند و بدانیم همه مان که فراتر از مدارا به مروت در حق همه نیاز داریم. بدانیم همه مان که باید رفتارمان را به قواعد دینی، جوانمردانه سازی کنیم. راه درست زندگی کردن این است. بدانیم که "ما" سنگ ترازو و تراز زیستن نیستیم. همدیگر را بفهمیم و به هم احترام بگذاریم. نمی شود احترام بخواهیم اما حرمت داری نکنیم. در این عالم قاعده ای است که در آن دنیا هم به عدالت خواهیم دید که با همان دستی که بدهیم، پس خواهیم گرفت. پس خوبی کنیم تا خوبی ببینیم. عدالت رواداریم تا با ما عادلانه برخورد شود. بکوشیم به م مرا به هدایت مدام مفتخر فرما!...ادامه مطلب
ما را در سایت مرا به هدایت مدام مفتخر فرما! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : azad313 بازدید : 14 تاريخ : يکشنبه 12 فروردين 1403 ساعت: 14:22