مرا به هدایت مدام مفتخر فرما!

ساخت وبلاگ
بعد از حمله موشکی به کنسولگری ایران در دمشق و شهادت عزیزان‌مان، موجِ تهاجم تازه رسانه‌ای- روانی بنگاه‌های خبری و اکانت‌های صهیونیستی در فضای مجازی، آغاز شده است. زومِ کلمات بر تحریکِ ما و کشاندن‌مان به معرکه‌ای است که صدر تا ذیلش را خود در اختیار دارند. می‌کوشند تا با ادبیات توامامن تحریک و تحقیر ما را برآشوبند تا به جای صبر راهبردی، راه به میدان تله‌گذاری شده آنان باز کنیم. ما اما خوب می‌دانیم که عزت و عقلانیت اگرچه کامل‌کننده همدیگرند اما گاه در عرصه میدان، دچار «تزاحم» می‌شوند. مثل همین ماجرا.عزت می‌گوید هنوز غبارِ انفجار موشک‌هایش به زمین ننشسته باید غبار انفجار موشک‌های ما از خانه او برخیزد. عقلانیت اما حُکمش این است که باید محاسبه کنیم. سود و زیان تصمیم را بسنجیم. مباد که برای ما سفره مین‌گذاری شده پهن کرده باشد. داده‌های خبری در ماجرای حاضر اما نظر عقلانیت را صحه می‌گذارد.می‌دانیم و می‌خوانیم که صهیونیست‌ها برای جمع کردن ماجرا، اقدام به پهن و گسترده کردن سفره جنگ می‌کنند. می‌دانیم که آماده‌باش صد در صد داده‌اند. می‌دانیم قدرت‌های باطل دنیا پُشتِ این باطل ایستاده‌اند تا حق موفق نشود. در شرایطی چنین چه باید کرد؟ آیا باید از حق انتقام گذشت و سر خود را پایین انداخت و گذشت؟ باید به فرداهای دور و غرورکش حواله داد؟ باید به آه و نفرین برگزارکرد؟نه، عقلانیت این را نمی‌پذیرد. ضربه را ده چندان باید پاسخ داد. پشیمان‌کننده و نابودگر هم باید پاسخ داد. اما آیا امروز یا فردا؟ عقل می‌گوید تجربه عملیاتِ «یومِ کیپور» بهترین گزینه است. «حمله‌ای که در آخرین ساعات یوم‌کیپور مقدس‌ترین روز در یهودیت، آغاز شد. و یهودیان در آن روزه‌دار هستند.» یعنی غافلگیری مطلق صهیونیست‌ها.به ادامه ماجرا و دخا مرا به هدایت مدام مفتخر فرما!...ادامه مطلب
ما را در سایت مرا به هدایت مدام مفتخر فرما! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : azad313 بازدید : 5 تاريخ : دوشنبه 27 فروردين 1403 ساعت: 18:58

" صولت مرتضوی وزیر کار در مورد زمان اعمال افزایش حقوق بازنشستگان تامین اجتماعی گفت: طبق آنچه قانون تصویب کرده است باید در فروردین ماه افزایش حقوق بازنشستگان اعمال شود و کام بازنشستگان عزیزمان هم ان‌شا‌الله شیرین شود." این خبری است که 8 فروردین روی خروجی خبرگزاری ها قرار گرفت. آن هم با تیترِ" خبر فوریِ وزیر کار برای بازنشستگان / زمانِ افزایش حقوق اعلام شد! بسیاری از بازنشستگان با اعتماد به قول جناب وزیر، برنامه های خود را براساس حوقوق افزایش یافته تنظیم کردند. آنچه-اما- دریافت کردند همانی بود که در اسفند سال پیش به حساب شان واریز شده بود. نمی دانم جناب وزیر از فرایند تعیین حقوق و مستمری بازنشستگان تامین اجتماعی- که زیرمجموعه مدیریتی خود اوست- خبر ندارد یا دانسته چنین وعده ای را داده است. در هر دو صورت او دچار خطایی فاحش و آسیب رساندن به روح و روان موسفید کرده های عرصه سازندگی کشور شده است. جبرانِ این رفتار نازیبا، تسریع در تعیین تکلیف افزایش حقوق و مستمری بازنشستگان تامین اجتماعی است. امید واریم برای ماهِ بعد-لااقل- این جمعیت بزرگ به حق خود برسند. آن هم در ترازی که روسای محترم جمهور و مجلس، پیشتر ها در تبلیغات انتخاباتی، وعده اش را می دادند. جوری که پدربزرگ ها و مادر بزرگ ها در برابر عروس و داماد و نوه خجالت نکشند. به گونه ای که در یخچال هاشان جز آبِ سر، چیز دیگری هم باشد و دل شان نلرزد که الان عروس و داماد در یخچال را باز می کنند! این گروه اجتماعی هیچ ادعایی ندارند. هزار دعا هم می کنند که جناب رئیسی و جناب قالیباف همان هایی را که در کلیپ های تبلیغاتی از آنان به یادگار مانده است را "علی الارض" اجرایی کنند. امید واریم آنچه کارگران به عنوان خاطره ای نا خوش از وزیر محترم کار برا مرا به هدایت مدام مفتخر فرما!...ادامه مطلب
ما را در سایت مرا به هدایت مدام مفتخر فرما! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : azad313 بازدید : 7 تاريخ : دوشنبه 27 فروردين 1403 ساعت: 18:58

تلخ کامیم از آنچه در دیار مظلوم سیستان و بلوچستان می گذرد. خون به دل ما می شود به هر قطره خونی که آنجا بر زمین می ریزد. در این میان دو موضوع است که زخم های بر دل نشسته را نمک سود می کند. اول سخنان آنان که در وی آی پی زندگی می کنند و ادای مصلحان را در می آورند. می گویند دوطرف بنشینید و با هم گفت و گو کنید! یعنی یک طرف نظام بنشیند و یک طرف تروریست ها! نمی فهمند این ها که در هیچ کجای دنیا، کسی با تروریست مذاکره نمی کند. همان طور که او حرفش از جنس گلوله است جز این زبان بین المللی هم نمی فهمد. زده است حرف اش را پس باید جوابش را هم بشنود به همان "بیانِ سربی" که ادا کرده است. در هیچ جای جهان جز به این قاعده با تروریست جماعت رفتار نمی کنند. این را برای آنانی حرف به حرف می نویسم که صلحِ کل پندارانه از گفت و گو با این جماعت وحشی می گویند. اما حرف اصلی را با مسئولانِ خودمان باید گفت. به آنان که متولی مستقیم ماجرایند اما به تسلیت گفتنی بسنده می کنند انگار. با اینان سخن به فریاد هم باید گفت. خشم را هم باید جای بغض نشاند برای بیان این گفتنی که اگر جان فرزندان ملت برای تان ارزش دارد – که حتما باید چنین باشد-، جلوی این ایلغار را بگیرید. این همه خون حجامتِ تن نیست که به این سادگی بپذیریم. حتی تنِ وطن. چرا تجهیزاتِ مرزبانان به روز نمی شود؟ چطور یگان های ضد شورش از به روز ترین انواع تجهیزات برخورداند- که باید باشند- اما مرزبانان ما به همان عهد سابق باید در برابر تروریست هایی بایستند که از مرگ افزارهای به روز شده استفاده می کنند؟ اینان که هر روز خبر شهادت شان می آید فرزندان ایران اند. قهرمان آرزو های خانواده ای هستند. مادران برای شان هزار آرزو دارند. می خواهند گُل بر سرشان ببارند اما این گل ها مرا به هدایت مدام مفتخر فرما!...ادامه مطلب
ما را در سایت مرا به هدایت مدام مفتخر فرما! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : azad313 بازدید : 6 تاريخ : دوشنبه 27 فروردين 1403 ساعت: 18:58

ما به جریانِ "ایمان" در زیستِ خود نیازمندیم، زیست تمام ساحتی مومنانه. حکمرانی مومنانه و حکم پذیری مومنانه. اخلاق مومنانه، رسانه نگاری مومنانه، حریم داری مومنانه و حرمت گذاری مومنانه. این هم نسبیت بردار نیست که چون به دایره "خودی" ها بربخورد، واجب الرعایه باشد و در مواجهه با کسانی که "ما" نمی پسندیم، به وجوب رعایت نکردن آن حکم دهیم. متاسفانه از قلم و زبانِ برخی ها در باره غیر هم اندیشانشان جز "شر" نمی زاید و هرچه خیر است را می پوشانند. دروغ تولید و تکثیر می کنند و چند دست می چرخانند و در دست چندم به دروغ خود ساخته استناد و آن را سندانگاری می کنند. می پندارند که در، همیشه بر همین پاشنه خواهد چرخید و قلم همواره در کف آنان خواهد بود. اما تا این پندار ترک برمی دارد، داعیه دار حریم بانی و حرمت داری می شوند! اینان را باید به گفته ها و نوشته ها و بافته های گذشته خودشان ارجاع داد تا ببینند چقدر تهی از اخلاق گفته و نوشته و ساخته اند. چقدرایمان از مسلم غریب تر مانده است در رفتارشان. کوچه های ذهنشان از کوفه هم تهی تر از مداراست چه رسد به مروت که انگار در مزرعه فکرشان، بذرش، همان اول خوراک ملخ ها شده است. بدانند و بدانیم همه مان که فراتر از مدارا به مروت در حق همه نیاز داریم. بدانیم همه مان که باید رفتارمان را به قواعد دینی، جوانمردانه سازی کنیم. راه درست زندگی کردن این است. بدانیم که "ما" سنگ ترازو و تراز زیستن نیستیم. همدیگر را بفهمیم و به هم احترام بگذاریم. نمی شود احترام بخواهیم اما حرمت داری نکنیم. در این عالم قاعده ای است که در آن دنیا هم به عدالت خواهیم دید که با همان دستی که بدهیم، پس خواهیم گرفت. پس خوبی کنیم تا خوبی ببینیم. عدالت رواداریم تا با ما عادلانه برخورد شود. بکوشیم به م مرا به هدایت مدام مفتخر فرما!...ادامه مطلب
ما را در سایت مرا به هدایت مدام مفتخر فرما! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : azad313 بازدید : 8 تاريخ : يکشنبه 12 فروردين 1403 ساعت: 14:22

دردنامه‌ای برای عبور از فصل سردِ غفلت؛چهاردهم آبان ۱۳۲۴ در شهرستان قوچان به دنیا آمد. پدرش علی اکبر نام داشت. تا پایان دوره راهنمایی درس خواند سپس به فراگیری علوم دینی و حوزوی تا (سطح۴) پرداخت؛ و سرپرست اطلاعات کمیته انقلاب بود. ششم فروردین ۱۳۶۱ در جبهه رقابیه بر اثر اصابت ترکش نارنجک به شهادت رسید مزار ایشان در بهشت زهرای شهرستان تهران قرار دارد. این ۵۹ کلمه، است در تعریف مردی که در شرح هر روزش باید کتاب نوشت.شهید والامقام، حجت الاسلام والمسلمین سید عباس موسوی قوچانی را می‌گویم. مردی که در میدان تفقه و اجتهاد کوشنده‌ای مجاهد بود و در معرکه جهاد و میدان مبارزه، مجاهدی خستگی ناپذیر. دریغا و افسوسا که شناخت بسیاری از ما در باره او به اندازه همین ۵۹ کلمه هم نیست.شاید برخی از ما مشهدی‌ها نام او را بر تابلویی بر یک بلوار فرعی دیده باشیم. بلواری فرعی که از بلوار قرنی آغاز و به بلوار هدایت منتهی می‌شود. درست رو به روی بوستان حجاب. فقط همین! تازه بسیاری هم همین تابلو را هم ندیده اند.دریغا که ما به بلای غفلت دچار شده ایم. غفلت از سرمایه‌های ملی، غفلت از ذخایر راهبردی تاریخی یک ملت و حتی یک امت. غفلت از حقیقتی که در جان آدم‌ها جانمایی شده بود تا امام جامعه و چراغ جهان باشند. آنان کوشیدند تا با تفقه و تفکر و تدبر و عمل به اخلاص، خویش را خالص سازی کنند، اما مایی که باید آنان را می‌دیدیم تا الگو بگیریم، دچار غفلت شدیم. نه ما که متولیان امر هم روزگارشان بدتر از ماست.آنان که تکلیف سازمانی دارند برای توجه دادن مردم به حقیقت‌های متجلی شده در شهدا هم گرفتار" روزمّرگی" شده اند. این هم باعثِ"روزمرگی" می‌شود برای جامعه. هر روز مان می‌میرد حال آنکه باید زنده باشد و زندگی‌ها را با حقیقت تراز کند. م مرا به هدایت مدام مفتخر فرما!...ادامه مطلب
ما را در سایت مرا به هدایت مدام مفتخر فرما! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : azad313 بازدید : 6 تاريخ : يکشنبه 12 فروردين 1403 ساعت: 14:22

ما از امام مجتبی علیه السلام، فقط حرم نداشتنش را دیده ایم اما حریم نگهداشتنش را ندیده ایم. دقیقا به همین خاطر است که گاه راه را اشتباه می رویم. ناراحتیم که چرا قبر حضرت حرم و گنبد و گلدسته ندارد اما نسبت به حفظ حریم ها که منطق و منش امام بود اهتمام نداریم. خیلی راحت در رفتار به سبک همان کسانی میل پیدا می کنیم که حریم شکنی هاشان، قبر امام را بی حرم کرده است. ما اگر واقعا می حواهیم قبر امام حرم داشته باشد، باید حریم اخلاقی و حرمت درس های رفتاری امام مجتبی را نگهداریم. ما خوانده و شنیده ایم بارها ماجرای مرد شامی را که تحت تأثیر تبلیغات معاویه به مدینه رفته و به امام حسن(ع) جسارت و توهین می کند. امام به جای واکنش نسبت به این توهین ها به این شخص می فرمایند: «اگر غریب هستی و جایی را نداری، مهمان ما شو، اگر گرسنه هستی، سر سُفر ما بنشین، اگر مشکل مالی داری، به تو کمک مالی کنیم.» پس از این نوع برخورد امام، فرد توهین کننده شرمنده می شود و به امام حسن(ع) می گوید: شما را به نوع دیگری به ما معرفی کرده بودند. او سپس این بخش از آیه 124 سوره شریفه انعام را می خواند که؛" اللَّهُ أَعْلَمُ حَيْثُ يَجْعَلُ رِسَالَتَهُ ۗ ا؛ خدا بهتر می‌داند که در کجا رسالت خود را مقرر دارد." او با همان برخورد اصلاح می شود و می رودولی ما هزار بار می شنویم و همان دم از یاد برده ایم و باز به همان مسیری پا گذاشته ایم که دیروز بودیم. در باره غیر هم اندیش همانی را می گوئیم که پیش از این می گفتیم. همان رفتاری را روا می داریم که نارواست. به تریبون ها و گفته ها و نوشته هامان دقت کنیم، میان ما و امام مجتبی(ع) جز تباین چه نسبتی در میان است؟ دریغا که هرچه در ادعا مصر تریم در عمل دورتریم. فقط وقتی نگاه ها به پیراهن آلوده خودی مرا به هدایت مدام مفتخر فرما!...ادامه مطلب
ما را در سایت مرا به هدایت مدام مفتخر فرما! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : azad313 بازدید : 11 تاريخ : يکشنبه 12 فروردين 1403 ساعت: 14:22

پیشترها، در گذشته های نه چندان دور، سبک زندگی، به ارث می رسید. مردمان شبیهِ پدران و مادرانِ خود بودند. همان طور که ژن، شکل و شمایل را به ارث می گذاشت، نوع رفتارشان هم به شدت شبیه هم و گاه حتی کُپی هم بود. پسر را می دیدی انگار پدر را در محضر حاضر شدی. مادر را می دیدی می توانستی شخصیت دختر را تا اندازه قریب به واقع بشناسی. کار به جایی رسیده بود که به ضرب المثل می گفتند "مادر را ببین، دختر را بگیر" درست هم بود. خطای احتمالی کثری ناقابل از صد بود. اما هرچه تقویم ها ورق بیشتری خوردند، هرچه جلوتر آمدیم. هرچه در معرض رسانه ها قرار گرفتیم، این تشابه، کمتر و کمتر شد. تاثیر گذاری هم روی منحنی کاهشی قرار گرفت تا شاهد افزایش تاثیر منحنی تازه ای باشیم به نام مهندسی افکار و سایه زنی های تبلیغات در شهر ذهن آدم ها. زیست بوم و زیست رفتار افراد گواهی می دهد که تبلیغات، اقتدار وراثت و ژن را به چالشی جدی گرفته است. قدرت های دنیا هم در داد و ستد با این واقعیت، طرح های تازه خود را بر دوش تبلیغات و انگاره سازی، در ذهن مخاطب، پی می گیرند. دیگر اگر پدر را سلول به سلول بشناسی از شناخت حداقلی نسبت به فرزندش برخوردار نخواهی شد. اگر می خواهید دختر را بشناسید، شناخت مادر کمک چندانی به شما نخواهد کرد. باید محیطِ زیستِ فکری و شهرستانِ تبلیغی که او را احاطه کرده است، بشناسید. این واقعیتِ جهانی امروز است. ما اگر نمی خواهیم عقب بمانیم. اگر می خواهیم پرچم سه رنگ ما با جانمایه "الله" همچنان در اهتزاز باشد باید زبانِ رسانه را بفهمیم. باید رسم الخط فرهنگی و زبان دنیای دیجیتال را یاد بگیریم. باید تبلیغات را در مدرن ترین شیوه های آن جدی بگیریم. تعلل کنیم، جدی، جدی ما را حذف خواهند کرد. جهان دگر می شود اما قواعد همچن مرا به هدایت مدام مفتخر فرما!...ادامه مطلب
ما را در سایت مرا به هدایت مدام مفتخر فرما! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : azad313 بازدید : 28 تاريخ : سه شنبه 1 اسفند 1402 ساعت: 13:52

زندگی را اگر عالمانه نگاه کنیم، هر لحظه اش درسی خواهد داد که با خواندنش، گامی به پیش برداریم. خنده دار و تلخ؛ این ترکیب متضاد زمانی شکل می گیرد که درس نیاموخته از گذشت روزگار می خواهیم برای دیگران آموزگاری کنیم. آن وقت می شویم مصداقِ"ذات نایافته از هستی بخش" که قطعا نمی تواند "که شود هستی بخش". باید خود را شناخت. جهان خود را شناخت آن وقت می توان جانی یافت که جهان را چراغ باشد. مثل آن دکترِ باتجربه که جایی به نقل از او می خواندم که ۴۸ سال است که با افتخار دکترای پزشکی گرفته ام، حالا پس از ٤٨ سال طبابت ، فهمیده ام که" دردسر ، سردرد می آورد؛ و درددل از دل درد مهمتر است!" ما هم که تا دلتان بخواهد، دردِ سر داریم. معلوم است که سردرد خواهیم گرفت و بر منحنی سرسام هم به دو رو خواهیم رفت. دردِ دل هم که فراوان بشود، نه دل درد که همه جوره درد می گیرد آدمی. این جاست که به توصیه های اخلاقی- مذهبی می رسیم که باید گاهی هم نگاه به آسمان داشت. نگاه به ساحتِ بی کران خداوندگاری که خَلقِ خویش را در بلا رها نمی کند حتی اگر آن خَلق، بداخلاق هم باشد. خدا هوای آدمی را دارد حتی اگر آدمیان اصلا حواس شان به خدا نباشد. پیغامش را بارها شنیده ایم که " شروع کن! یک قدم با تو. تمام گام های مانده اش با من" مسئله این است که ما در همان گامِ نخست می نشینیم. اگر اولین گام را برداریم. اگر "حرکت" را به عنوان یک بایستگی بپذیریم خواهیم دید که گام های مانده چگونه به صفر می رسد. خواهیم دید که حرکت چه برکت هایی را در زندگی به ظهور می رساند. این که می گویند حرکت از تو، برکت از خدا، حقیقتی است که در عرصه واقعیت، به فراوانی تکرار شده است. در همه عرصه های زندگی، حرکت، تحول آفرین و برکت آور است. حرکت نباشد، نعمت هم، دو نقطه ا مرا به هدایت مدام مفتخر فرما!...ادامه مطلب
ما را در سایت مرا به هدایت مدام مفتخر فرما! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : azad313 بازدید : 27 تاريخ : سه شنبه 1 اسفند 1402 ساعت: 13:52

اهلیت. این کلید واژه ای است که در دوران تبلیغات انتخاباتی همواره مورد استفاده قرار می گیرد. اگر آن را از پرفراوان ترین کلمات در عرصه کاربرد بدانیم، بیراه نرفته ایم، اما کاربستِ این واژه نه در شعار و ادعا که در عمل باید مورد توجه باشد. نامزدها را با این عیار باید سنجید. رأی را هم متناسب با این سنجه باید به نامی تزیین کرد که بتواند زینت اهلیت باشد. قرآن کریم هم بر این مهم به صراحتی تمام در آغازِ آیه 58 سوره مبارکه نسا چنین تأکید می فرماید که: إِنَّ اللَّهَ یَأمُرُکُم أَن تُؤَدُّوا الأَماناتِ إِلىٰ أَهلِها؛ خداوند به شما فرمان می دهد که امانت ها را به صاحبانش بدهید! این اهلیت اما در همه زمان و زمینه ها یک جور قاب بندی نشده است بلکه متناسب با جایگاه و ناظر به زمان و کارکرد ها تنظیم و باز تنظیم می شود. صرف خوب بودن انسان و متعبد به عبادات و ادعای التزام نمی تواند اهلیت در حوزه نمایندگی را کادربندی کند. دانستن و توانستن و خواستنِ متناسب به شأن نمایندگی را طلب می کند. اینکه بداند وظایف نمایندگی چیست و چه مسئولیتی در برابر ملت و امروز و فردای کشور دارد. علاوه بر این باید بتواند دانسته های خود را از نظر به عمل درآورد. این دو را هم به خواستن غنی سازی و پشتوانه سازی کند تا بتواند بن بست ها را بشکند. عیارسنجی افراد وظیفه ماست. این خود ما هستیم که باید اهلیت شناسی کنیم و به دارندگان این ویژگی رأی دهیم. باید ببینیم چه افرادی توان نمایندگی و قانون گذاری و انجام تکالیف محوله را دارند. چه کسانی زبان زمان را می فهمند و می توانند در زمین نقشه موفقیت ایران را ترسیم و برای اجرا طرح سازی و ریل گذاری کنند. آیا کسانی که نامشان را بر برگه های رأی می نویسیم می توانند، با وضع قوانین و با نظارت فراگیر خ مرا به هدایت مدام مفتخر فرما!...ادامه مطلب
ما را در سایت مرا به هدایت مدام مفتخر فرما! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : azad313 بازدید : 26 تاريخ : سه شنبه 1 اسفند 1402 ساعت: 13:52

باز هم یک خبر تلخ، باز هم یک خبرِ سرخ. باز هم یک جنایتِ صهیونیستی، باز هم تحریر شکوه شهادت سربازان خدا در سرزمین های دور. خبر را " المیادین" چنین روایت کرد؛ ساختمان مورد هدف در دمشق شامل ۳ طبقه بوده است و مربوط به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی می‌باشد. این خبر، تلخ ادامه می یابد؛ در تجاوزِ هوایی رژیم جنایتکارِ صهیونیستی به دمشق ،سه نفر از جمله دو افسر ایرانی از کادر سپاه پاسداران به شهادت رسیدند. ادامه خبر، بیشتر ما را در غم و اندوه فرو می برد؛ خبرگزاری دانشجو می نویسد، فرمانده اطلاعات نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و جانشین وی در حمله جنگنده‌های رژیم صهیونیستی به پایتخت سوریه به شهادت رسیدند. صابرین نیوز این تلخ خبر را به نام های مبارک شهدا کامل می کند؛ سردار حاج صادق امیدزاده، معاون اطلاعات نیروی قدس سپاه پاسداران به همراه جانشین خود حاج غلام (محرم) در حملات رژیم صهیونیستی به دمشق به شهادت رسید. اطلاعیه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی هم تعداد شهدا را 4 نفر اعلام می کند. این یعنی در سیاهه مطالبات ما از رژیم موقت و سیه روی صهیونیستی، یک صفحه دیگر هم اضافه شد. این را بدانند که "تسویه" خواهیم کرد این حساب را. آن چنان که به تصفیه خاک فلسطین از این آدم کش ها بینجامد. قرار یک به ده مان را دوباره تکرار می کنیم. تا هم دشمن بداند که باید از 40 فرمانده خود دست بشوید و منتظر مرگ شان باشد و هم مسئولان نظامی- امنیتی خودمان را یک یاد آور باشد برای تحقق راهبرد رهبر انقلاب. ما مردم به این کلامِ حضرت آیت الله خامنه ای باور داریم که" دوران بزن در رو گذشته. بزنید می خورید." با افتخار سرمان را بالا می گیریم و سینه سپر می کنیم چون " دشمن می داند که اگر یکی بزند، ده تا می خورَد." ما ایمان داریم مرا به هدایت مدام مفتخر فرما!...ادامه مطلب
ما را در سایت مرا به هدایت مدام مفتخر فرما! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : azad313 بازدید : 32 تاريخ : دوشنبه 2 بهمن 1402 ساعت: 15:48